جروزالم پست: حقوق بینالملل حامی بقاء اسرائیل در برابر ایران

در تمامی روایتها از جنگ احتمالی با ایران، حق اسرائیل برای بقا بر اساس حقوق بینالملل محفوظ است.
ایران تضعیف شده، اما از میدان خارج نشده است. خطرات قابل شناسایی درخصوص وقوع جنگی احتمالی با جمهوری اسلامی، برای اسرائیل چشمگیر است. در حال حاضر، ایران تلاش دارد تا برنامه نظامیسازی هستهای خود را مجدداً به جریان اندازد. در چنین شرایطی، اسرائیل باید گزینههای عملیاتی خود را از نو ارزیابی کند.
این امر مستلزم بازبینی پیوسته در ارزیابی حمایت ایالات متحده، همچنین احتمال حمایت کره شمالی و/یا پاکستان از تهران، و تهدیدهای تجمعی دشمنان در زمینه «تسلط در مسیر تشدید تنش» است. در این حوزهها، اسرائیل باید تصمیم بگیرد که آیا همچنان به سیاست «بمب در زیرزمین» پایبند بماند یا به «افشای گزینشی هستهای» روی آورد.
حتی در صورتی که ایران غیرهستهای باقی بماند، اسرائیل ممکن است درگیر جنگی هستهای شود. در حالت عادی، چنین جنگی از نوع «غیرمتقارن هستهای» خواهد بود، البته تنها اگر کره شمالی یا پاکستان نقش جانشین هستهای تهران را نپذیرند. افزون بر این، محاسبات مرتبط میان اسرائیل و ایران، تا حدی به اقدامات احتمالی ایالات متحده و روسیه بستگی خواهد داشت.
چه چشماندازی باید انتظار رود؟ یکی از سناریوهای محتمل در مسیر تشدید تنش میتواند استفاده ایران از سلاحهای پخشکننده تشعشع یا حمله موشکی ایران به راکتور هستهای دیمونا باشد. حتی اگر ایران غیرهستهای باقی بماند، اسرائیل ممکن است در مقطعی تصمیم بگیرد که عبور از آستانه هستهای اقدامی عقلانی است.
سیاست سنتی «ابهام هستهای عمدی» اسرائیل به نخستین سالهای شکلگیری این رژیم بازمیگردد. در دهه ۱۹۵۰، دیوید بنگوریون، نخستوزیر نخستین اسرائیل، به اهمیت داشتن «برابرکنندهای راهبردی» در برابر دشمنان منطقهای بزرگتر پی برد. در آن زمان، این دشمنان، کشورهای عربی بودند. اکنون، در مواجهه با ایرانِ سرسخت، اسرائیل نیازمند بهروزرسانی در موضع هستهای «مبهم» خود است. هدف اصلی چنین اقدامی، ایجاد بازدارندگی هستهای معتبر خواهد بود.
ممکن است ایران در مقطعی دست به اقداماتی غیرعقلانی بزند، چه بهتنهایی و چه در اتحاد با کره شمالی یا پاکستان. پاکستان نیز خود در معرض خطر کودتای عناصر جهادی قرار دارد و با عربستان سعودی نیز همپیمان است. در مقطعی، پادشاهی سنی عربستان ممکن است تصمیم به هستهای شدن بگیرد نه از بیم اسرائیل، بلکه در واکنش به احیای برنامه هستهای ایران شیعه.
اگرچه تنها کاربرد سودمند تسلیحات هستهای اسرائیل در ایجاد بازدارندگی در سطوح مختلف تخریب نظامی تعریف میشود، با این حال شرایطی وجود دارد که ممکن است بازدارندگی هستهای اسرائیل با شکست مواجه شود. چهار سناریوی زیر میتوانند در قالب جنگهای چندگانه اسرائیل با دشمنان جهادی متغیر بهوقوع بپیوندند؛ از جمله هیئت تحریر الشام در سوریه پس از اسد، عراق و لبنان.
مقابله هستهای (Retaliation)
اگر ایران، در حالی که همچنان غیرهستهای باقی مانده، دست به حمله متعارف گستردهای علیه اسرائیل بزند، ممکن است اورشلیم با واکنشی هستهای محدود پاسخ دهد. اگر حملات نخست ایران شامل استفاده از تسلیحات شیمیایی، بیولوژیکی، سلاحهای پالس الکترومغناطیسی (EMP) یا تجهیزات پخشکننده تشعشع باشد، اسرائیل ممکن است به تلافی هستهای سنجیده روی آورد. این تصمیم وابسته به ارزیابی اسرائیل از احتمال حملات پیدرپی ایران و برآورد از توان مهار خسارات خواهد بود. واکنش هستهای از سوی اسرائیل تنها در صورتی منتفی است که حملات ایران بهوضوح متعارف و بر اهداف سختنظامی متمرکز باشند.
ضدحمله هستهای (Counter-Retaliation)
اگر اسرائیل بار دیگر تصمیم به پیشدستی در برابر برنامه هستهای ایران با استفاده از تسلیحات متعارف بگیرد، پاسخ ایران تعیینکننده واکنش بعدی اسرائیل خواهد بود. اگر این پاسخ تنها شامل استفاده از تسلیحات تشعشعی باشد، اسرائیل ممکن است به ضدحمله هستهای محدود روی آورد. اگر پاسخ ایران شامل دیگر انواع سلاحهای کشتار جمعی غیرهستهای باشد، اورشلیم ممکن است احساس کند که باید مسیر تشدید را در پیش گیرد.
اگر پاسخ ایران صرفاً شامل حملات متعارف دقیق به اهداف سخت باشد، بعید است که تصمیمگیرندگان اسرائیلی به واکنش هستهای در هر سطحی روی آورند. اما اگر پاسخ متعارف ایران «تمامعیار» بوده و مستقیماً متوجه جمعیت غیرنظامی اسرائیل باشد، احتمال واکنش هستهای دوم از سوی اسرائیل را نمیتوان بهطور پیشفرض منتفی دانست.
واکنش هستهای اسرائیل تنها زمانی منتفی خواهد بود که حمله متقابل ایران بهگونهای روشن، متناسب با حمله پیشدستانه اسرائیل بوده، تنها تأسیسات نظامی را هدف قرار داده، در چارچوب اصول حقوقی «تناسب» و «ضرورت نظامی» محدود شده و همراه با شواهد قانعکننده از نیت غیرتشدیگرایانه باشد.
پیشدستی هستهای (Nuclear Preemption)
تصور حمله پیشدستانه هستهای از سوی اسرائیل تقریباً غیرممکن است. گرچه در شرایطی خاص چنین حملهای ممکن است از نظر فنی عقلانی و از منظر حقوق بینالملل مجاز تلقی شود، اما بعید به نظر میرسد که اورشلیم خود را در آن وضعیت قرار دهد.
در اصل، حمله پیشدستانه هستهای اسرائیل تنها در شرایطی معقول خواهد بود که:
۱. ایران به تسلیحات واقعی هستهای یا دیگر سلاحهای کشتار جمعی دست یافته باشد؛
۲. ایران نیت نظامی خود را با ظرفیتهایش تطبیق داده باشد؛
۳. ایران آماده آغاز «شمارش معکوس برای پرتاب» باشد؛
۴. اورشلیم به این باور برسد که حملات پیشدستانه صرفاً متعارف دیگر با بقای ملی اسرائیل سازگار نیستند.
نبرد هستهای (Nuclear War Fighting)
اگر سلاحهای هستهای وارد درگیری میان اسرائیل و ایران شوند، شکلهایی از نبرد هستهای اجتنابناپذیر خواهند بود. این موضوع در صورتی صدق میکند که:
۱. حمله نخست ایران، توان هستهای دوم اسرائیل را نابود نکند؛
۲. واکنش ایران به حمله متعارف اسرائیل، این توان را از بین نبرد؛
۳. حمله پیشدستانه اسرائیل با سلاح هستهای، توان واکنش دوم ایران را نابود نکند؛
۴. واکنش اسرائیل به حمله متعارف اولیه، توان هستهای دوم ایران را از بین نبرد.
در حال حاضر، ظرفیت هستهای ایران به سلاحهای پخشکننده تشعشع محدود است.
در تمامی روایتهای پیشدستانه از جنگ احتمالی با ایران، حق عینی اسرائیل برای بقا بر اساس حقوق بینالملل محفوظ است. هر کشوری که با تجاوزی موجودیتی مواجه است، بهطور غیرقابل انکار حق «دفاع پیشدستانه» دارد. گرچه این حق محدود به کاربردهایی مطابق با اصول انسانی مانند «تمایز»، «تناسب» و «ضرورت نظامی» است، اما مبنای اصلی آن هرگز موضوع چالش حقوقی قرار نمیگیرد. چنانکه حقوقدان رومی، سیسرون، میگوید:
«امنیت مردم باید بالاترین قانون باشد.»
←لینک خبر اصلی در جروزالم پست